جدایی نادر از سیمین و ترسهای فرهادی
جدایی نادر از سیمین، روایت جدایی است. و نادر و سیمین، تنها فاکتهایی از یک پارادایم جامعه شناختی اند. در واقع، خلاف آمد عنوان فیلم، در می یابیم این سیمین است که تقضای جدایی را به دادگاه تقدیم می کند. در واقع عمل سیمین، تنها وجهی حقوقی در پایان گذاشتن بر یک نا-رابطه است وگرنه و از منظری جامعه شناختی، آنچه نادر و سیمین را پیشتر از اینها به هم مرتبط می کرده است اساساً مفقود شده و احتمالاً و با تاکید کارگردان بر عنوان بندی فیلم، این نادر است که مقدم بر سیمین از یک رابطه جدا افتاده و بانی خلق یک نا-رابطه شده است. نا-رابطه ای که دیگر حتی دختر نوجوان خانواده نیز بهانه کافی برای بازتولید اش نیست و اصلاً همو به عنوان دستاویزی در جهت انقطاعی سریعتر، بازتعریف می شود. در واقع این نشان از تغییر کارکرد فرزند در خانواده هسته ای و سنتی ایرانی دارد که وجود فرزند را همچون ملاط استحکام بر می شمرد و اکنون درست وقوع لحظه خلاف آن نیز قابل مشاهده است.